.

ساخت وبلاگ
من برای اولین بار در عید 95 به مسافرت خارجی رفتم. ما به مالزی رفتیم . خیلی دور بود. با هواپیما 8 ساعت راه بود .  ما 10 شب حرکت کردیم و 6 صبح رسیدیم . هتل ما کروس بود . هتل ما یک استخر داشت. من دوسه با . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1asal871 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 4:34

من برای اولین بار مدرسم را عوض کردم. از مدرسه عترت امدم به مدرسه فرهنگ.اول سال برای ما جشن گرفتند. احساس غریبی میکردم چون هرکی تو مدرسه می امد به دوستاش سلام میکرد وپیش دوستاش می نشست.ولی من هیچ دوستی نداشتم. اولای سال اذیت می شدم چون هیچ دوستی نداشتم و زنگ تفریح ها تنها بودم.یک ماه که گذشت خداروشکر دوست پیدا کردم و دیگر احساس غریبی نکردم.

. ...
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1asal871 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 4:34

دو هفته پیش که می خواست بره کلاس باله ازم خواست اجازه بدم پلنگ صورتیشو با خودش ببره خلاصه پلنگ بردن همانو به حرفهای مربی گوش نکردن همان خیلی جالب بود مربی بدبخت داشت خودشو جر می داد به اینا فرشته یاد بده اینا هم با پلنگ بازی می کردن می نداختن هوا و به نوبت می گرفتن که با خوردن پلنگ توی سر خانم مربی کاسه صبرش لبریز شد و به عسل تذکر داد که دیگه با خودش اسباب بازی نیاره وعسل خانم هم بهش برخورد و هر چی ایراد بود از مربی وکارشو و.......گرفت که دیگه کلاس نره چون نمیخواستم به زور کلاس بره قبول کردم واین ترم رو رقص ایرانی ثبت نامش کردم و کلی تعریف که مامان چقدر معلمم خوب چون تا حالا به خانم نگفته بالا . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : دختر,کوچولوی,حساس, نویسنده : 1asal871 بازدید : 42 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:52

داشتم وبلاگ رو نگاه می کردم ۱۰ بهمن ۸۷ موقعی که داشتم به دخترم پاره تنم آب می دادم متوجه شدم دخترم داره دندون در میاره و امروز ۲۵ مرداد ۹۲ وقتی دخترم داشت به بلال گاز می زد از درد دندون شکایت کرد دست زدم باورم نمیشد شاید هم نمی خواستم باور کنم که دندون عشق من لق شده خیلی خودمو کنترل کردم گریه نکنم خدا روشکر خودشم چون دندون دوستش عرشیا رو دیده بود راحت با قضیه کنار اومد فقط غصش این بود که خدایا مامان ززر نیست برام یه آشی سوپی درست کنه آخه من که با این دندون نمی تونم پلو بخورم مامان باید خودت دست به کار بشی مامان و بابا امروز صبح رفتن دیار پدری ایشالله که بسلامت بیان خیلی بزرگ و خانم شده وعادت ن . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : عسل,دندون, نویسنده : 1asal871 بازدید : 37 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:52

دنیای عزیز: امروز دخترم رفتن به مدرسه را آغاز می کند وشرایط جدید تا مدتی به نظرش عجیب وغریب خواهد آمد. برای همین امیدوارم که تو با نرمش ومتانت با او رفتار کنی. آخر می دانی،دخترم تا به امروز پادشاه لانه ی خود و رییس حیاط خلوت خانه بوده است. من هم همیشه دور وبرش بودم تا برزخم هایش مرهم گذارم و دردهایش را تسکین دهم. اما اکنون همه چیز در شُرف دگرگونی است. امروز صبح، او از خانه خارج خواهد شد، برایم دست تکان خواهد داد و ماجراهای بزرگ زندگیش را که شاید شامل مبارزه، غم و اندوه و تاسف خوردن باشد، آغاز خواهد کرد. دخترم برای اینکه بتواند در این دنیا زندگی کند، باید . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : اولین روز مدرسه,اولین روز مدرسه 93,اولين روز مدرسه,اولین روز مدرسه برای معلم,اولین روز مدرسه دخترم,اولین روز مدرسه در ایران,اولین روز مدرسه در ژاپن,اولین روز مدرسه کلاس اولی ها,اولین روز مدرسه پسرم,اولین روز دبستان, نویسنده : 1asal871 بازدید : 41 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 19:13

دیروز زنگ زده به مامانم میگه فردا ۸ صبح بیدارید مامانم منو بیاره خونه شما بره وسایلم رو از مدرسه بگیره من دیگه فارغ التحصیل شدم صبح ها که خودش بیدار میشه ولی تا نیم ساعت نق نق میکنه امروز نمیرم من زیاد بهش سخت نمیگیرم چند روزی ساعت ۹ میرفت معلمشون روز اول ازش پرسیده چرا دیر اومدی گفته دیشب دلم درد میکرد گفته شام چی خورده بودی اینم گفته جیگر بهش میگم چرا دروغ گفتی میگه آخه مگه پلو مرغ دل دارد میاره که راستشو میگفتم دوباره فردا ازش پرسیده امروز چرا دیر اومدی گفته مهمون داشتیم ازش پرسیده صبح زود و مهمون گفته نه اینکه من تا دیر وفت مدرسه هستم مهمونا چون می . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : دختر فارغ التحصیل, نویسنده : 1asal871 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 19:13

روزهای پاییزی دخترک در حال سپری شدن خدا رو شکر با مدرسه خیلی خوب کنار اومده هرچند هر روز که از مدرسه میاد خونه اولین حرفی که میزنه مامان فردا مرخصی ومنم که می دونم از فرط خستگی میگه قبول میکنم  و خودش صبح ساعت ۷ بیدار میشه و راهی مدرسه عروسک مامان امسال خیلی مریض شد شاید کلا از اول مهر دو هفته خوب بود دائم بینیش کیپ یا آب بینی سرازیر دندونهای لقش هم افتاد اولی رو خودش بهش ور رفت دومین دندون لقش هم خیلی شل شده بود یه روز که رفت مدرسه رفتم به همه از ناظم گرفته تا مدیر و معلم سفارش که دندون عسل خیلی لق شده ساعتهای تفریح لطفا بهش یاداوری کنید که تغذیشو آروم . ...ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1asal871 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 19:13

وای از کی ننوشتم کلا نوشتن یادم رفته دخترم دیگه برا خودش خانمی شده رفته کلاس سوم خیلی مهربون و دوست داشتنی همون مدرسه قبلی میره خونمونو عوض کردیم وو تا دختر خاله خوشگل به جمع مون اضافه شده و خدا رو شکر هممون خوب و خوشیم تصمیم گرفتم از امروز دوباره بنویسم شایدم بسپارم به خود دختر که بنویسه

. ...
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : بعد از سه سال طلاق,جسد بعد از سه ماه,بعد از جنگ سه دسته,بعد از جنگ سه دسته میشوند,بعد از مرگ سهراب چه شد,بعد از مرگ سهراب,عکس بعد از سه سال طلاق,خرگوش بعد از سه سال,طلاق بعد از سه ساعت,بعد از جنگ سه گروه, نویسنده : 1asal871 بازدید : 39 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 19:13